یادداشت صد و هفده

ساخت وبلاگ

میم نیست، کوچیکه خوابه و منم مشغول بودم.موطلایی خانوم تنهایی حوصله اش سررفته و داره کارای عجیب غریب میکنه.مثلا یه دسته مو از جلوی سرش جدا کرده.خیسشون میکنه و موهاش رو با دقت میپیچیه دور یه مداد! چند دیقه صبر میکنه و بعد اروم بازشون میکنه.بعد کلی جلوی اینه از موهای فرخورده اش ذوق میکنه و قر و قمیش میاد! یا اینکه یه چند دیقه غیب شد بعد اومده میگه عانی(مخفف مامانی!) این سکه ها رو از تو اتاق خودم وسط مداد رنگی هام پیدا کردم! شک کردم ولی گفتم باشه اشکال نداره.شروع کرد به بازی کردن.دو دیقه نشد، بدون اینکه من چیزی بگم با یه حالت خاصی گفت عانی راستشو بگم؟اینا رو از تو وسایل شما پیدا کردم! یه لبخند پت و پهن نشست رو لبم از اینکه اینقد سریع خودشو لو میده و هیچی رو نمیتونه تو دلش نگه داره!

پ.ن ١؛ بدجوری دلبری میکنه با خنده هاش.

پ.ن ٢؛ الان خواب رفته و من تنهام.

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : یادداشت, نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 14 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 12:31