یادداشت صد و بیست و دو

ساخت وبلاگ

سلام.صبح شنبه تون به خیر وشادی.امیدوارم سومین هفته ی پاییزتون رو با دل خوش آغاز کرده باشین.اومدم بدو بدو چندتا نکته بگم و برم.

1_ اول اینکه امروز پانزدهم مهر سالگرد ازدواجمون هستش...به علت اینکه میم درگیر اون کاری هست که تو پست قبلی گفتم احتمالا برنامه خاصی ندااریمم .اعتراف میکنم که سالهای اول زندگی سخت تر بود.از این نظر که حرف و حدیث هامون بیشتر بود. شناخت کمتر بود و هرکی ساز خودش رومیزد.ولی الان بیشتر به اخلاق و روحیات همدیگه نزدیک شدیم و در یک کلام هردومون بزرگ تر شدیم! امروز خانوم کوچیک هم دو سال و نه ماهش کامل میشه.موطلایی خانوم هم که مهرماهی هست چند روز دیگه تولدشه.

2_بعد از چند ماه سختی اگه خدا بخواد گشایش مالی تو راهه.برنامه هایی که داریم انشالله تا اخر پاییز گرفتن جشن تولد مشترک برای دخترا، مهمونی و دعوت خانواده همسر، پاگشا کردن عروس و مهمونی کردن خانواده خودم، مسافرت و مشهد که خیلی وقته منتظرش بودیم و خریده گوشی جدید.گوشیم داغون شده واقعا.نمیدونم چندتاشون عملی بشن.دوست دارم همشون.ولی اگه نشد هم اشکال نداره بازم صبر میکنیم.ولی مهمونی ها رو دوست دارم حتما زودتر بگیرم.ما کلا خانواده کم رفت و امدی هستیم.خیلی وقته مهمون اونجوری نداشتم.

3_پنج شنبه صبح داشتم فک میکردم چقد خوب که همه چیز داره روبه راه میشه.عصر پنج شنبه چند تا موضوع دست به دست هم دادن و چنان حالم بد شد که خودمم نفهمیدم چی شد.کمر درد شدم.حال روحی ام خراب شد و بغض داشتم.جوری که نزدیک بود جلوی یه جمعی بزنم زیر گریه.تا عصر جمعه همینجور بودم.با همین حال بعد مدت ها رفتم خونه مامانم و اونام ناراحت شدن. جمعه شب وقتی برگشتم همسر اومد و صحبت کردیم و بهتر شدم.

4_نت خونه دوباره قطع شده و الان هم به سختی با نت گازوییلی گوشی اومدم.اگه نبودم و نیومدم و دیر جواب دادم نگران نشید...

5_برای موطلایی خانوم چند تا کتاب اموزشی و وسایل مهدکودکی گرفتم و اگه خدا بخواد قراره با هم بخونیم و کار کنیم و یاد بگیریم.کلی ذوق داره خودش و خوشحاله.البته خانوم کوچیک هم این وسط پارازیت میندازه و باید بپیچونیمش که خراب کاری نکنه! 

6_من رمز پستای رمزی رو برای همه ی دوستانی که مطمین بودم اینجا رو میخونن فرستادم همون اول.نمیدونم چرا بعضیا ندارن.بازم اگه نداشتین و خواستین بگید بفرستم.ممنونم که هستید.

7_چند روزه پیاده روی نکردم به علت کمر درد و متاسفانه برنامه خوردنم هم زیاد تغییری نکرده.بر خلاف خیلی از خانوم ها که میگن ما کم خور هستیم و اشتها و میلی به غذا نداریم من متاسفانه اشتهام زیاده و خیلی زود گرسنه ام میشه.نمیدونم چیکار کنم.اضافه وزن هم داره سلامتیم رو به خطر میندازه.اگه راهکاری برای کم کردن اشتها دارین بگین.ممنون میشم.

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : یادداشت, نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 15 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 12:31