یادداشت صد و هفت

ساخت وبلاگ

سلام.صبح شنبه تون به خیر و شادی.تصمیم گرفتم ناراحتی و استرس رو بذارم تو هفته ای که گذشت و با انرژی خوب وارد هفته ی جدید بشم و بهتر زندگی کنم.برای همین ناله و غم نامه دیگه نمینویسم تا جایی که بشه.

دیشب هرکاری کردم نتونستم با مامان اینا تماس بگیرم.بعدش کلیپ اون پسر بچه  ای که تو حرم امام رضا در مورد مدافعان حرم میخوند و گریه میکرد رو دیدم و اشکم در اومد.

دخترا جفتشون سرماخوردن و کوچیکه خیلی وقته بخاطر حساسیت دایم سرفه میکنه.خلاصه که خواب راحتی هم نداشتیم و چندبار بیدار شدن و گریه کردن.صبح زود میم رفت سرکار و من دوباره خوابیدم.همش داشتم خوابشون رو میدیدم.بیدار که شدم گوشی رو نگاه کردم و دیدم زنگ زدن و عکس فرستادن.تماس گرفتم.همدیگه رو دیدیم و کلی ذوق کردیم و حالمون خوب شد.

پ.ن١:تو شهریور اتفاقات مهمی در پیش داریم و هزینه هامون هم بیشتر میشه و باید مدیریت کنیم.نگرانییم جفتمون و البته امیدوار.

پ.ن٢:تو نبود پدر و مادر آدم احساس بی کسی میکنه.الهی سایه شون کم نشه از سر هیچ بچه ای.

پ.ن٣:چندروز گذشته بعضی حسرت ها خیلی پررنگ شده بودن و اذیت میکردن.میخوام دیگه بهشون فک نکنم.

پ.ن۴:همزمان با نوشتن این پست دخترا کنار من نشستن و بلند بلند با هم صحبت میکنن با جیغ جیغ و از شغل ایندشون میگن.البته بزرگه میگه و کوچیکه هم عینا همونو تکرار میکنه!

پ.ن۵:دنبال خرید یه لباس هستم برای یه مراسم مهم.هنوز پیدا نکردم.امیدوارم این هفته دیگه پرونده اش بسته شه و ایضا همون نگرانی برای مدیریت هزینه!

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : یادداشت, نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 22 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:52