یادداشت صد و پنجاه و پنج

ساخت وبلاگ

دیروز بعدظهر از خونه زدیم بیرون، پیاده و خوش خوشان رفتیم خونه یه فامیل، دیدن نی نی کوچولوی تازه به دنیا اومدشون.بعد از اون جا باز پیاده رفتیم پارک کنار خونه مامان و مامانم هم اومدن و پیش بچه ها موندن و من رفتم پیاده روی اطراف پارک.یک ساعتی طول کشید و تو این مدت بچه ها حسابی بازی کردن.بعد رفتیم مسجد همونجا و بعد خرید کردیم و برگشتیم خونه مامان.

اونجا درست کردن شام و سالاد رو بعهده گرفتم و دوساعتی پای گاز بودم و بعد هم میم اومد و شام خوردیم و اومدیم خونه.اینجا هم کارای قبل از خواب خودمون و بچه ها و اصلا فرصتی نشد که بشینم و استراحتی بکنم.آخ آخ وقتی خوابیدم و سرم رو گذاشتم رو بالشت فهمیدم چه اتفاقی افتاده.تمام بدنم و کمرم درد گرفته بود.البته خداروشکر با خوابیدن و استراحت تا صبح خوب شد.

میخوام اینو بگم چون انرژی داشتم و گرم بودم که اصلا متوجه درد یا خستگی نشدم.میشه کارهای کلیشه ای و تکراری هرروز رو هم با انرژی مثبت ببینیم و انجام بدیم.همراه با کمی خلاقیت.امروز هم روز شلوغی بود و راضی بودم از خودم.عصری بازم هندزفری به گوش در حالی که هوا ابری بود و باد نسبتا شدیدی می اومد با لذت تو حیاطی که صبح با هم تمیزش کرده بودیم پیاده روی کردم.

نکته اول؛ چند روزی هست که علاوه بر اهنگای قبلی موسیقی سنتی هم گوش میدم.بنظرم حسن موسیقی سنتی داشتن شعر خوب و مفاهیم عمیق و صدای خوب وگرمیه که اغلب خوانندگان سنتی دارن.البته شاید جوانترها ریتم ملایم و بعضا کند بعضی اهنگ ها رو دوست نداشته باشن.من دوست داشتم.

نکته دوم؛ تو خوردن سخت گیری نمیکنم چون من ادم شکمویی هستم و میدونم اگه خیلی سخت بشه شرایط وا میدم.ولی خیلی چیزا رو یادداشت میکنم و همه چیز تحت کنترل هستش و دارم اروم اروم کمترش میکنم.من آدمی هستم که ترجیح میدم کلی ورزش کنم ولی بتونم غذا و چیزای مورد علاقه ام رو بخورم.خوردن برای من یه لذته.مخصوصا در مورد هرچیزی که کاکائو توش باشه!!!

نکته سوم؛ ما کلا خانوادگی هله هوله و چیزای شیرین دوست داریم.میم هم زیاد میگیره.دیشب بهش گفتم که تو با این کار برنامه های منو بهم میریزی.میگه خوب شما نخور.میگم میشه شما بخورین من نیگا کنم؟ نه میشه؟ 

نکته چهارم؛ همش در حال یاداوری این نکته به خودم هستم که سخت نگیر.در مورد موضوعاتی که ارزشش رو نداره.بی خیال باش و بگذر.همش دارم به خودم یاداوری میکنم که به خاطر دیگران و حرف دیگران زندگی رو به کام خودت و میم تلخ نکن.چیزی که بارها پیش اومده تو زندگیمون و باعث بسیاری از دلخوری ها بوده.همش دارم به خودم یاداوری میکنم.

نکته پنجم؛ هفته اینده قراره یه کاری انجام بدم در مورد خودم که خیلی خوشایند نیست برام.نمیدونم چی میشه و اینکه آیا اساسا این کار درستی هست یا نه؟

نکته ششم؛ من لذت ها و دلخوشی های کوچیکی برای خودم دارم که با همونا خوشم.شاید برای بقیه چندان مهم نباشه و شاید تکراری و مسخره به نظر بیان.ولی هستن.خیلی عادت ب داشتن آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی ندارم.اینکه به چیزی فک کنم و چیزی رو بخوام که میدونم نمیشه کلافه ام میکنه.ولی خیلی ها رو میشناسم که با خیالپردازی حالشون خوب میشه.نمیدونم کدومش درسته.

نکته آخر و البته بی ربط به موضوع؛ داشتم یه نقدی میخوندم راجع به فیلم خالتور.تهش ملت کلی ازش بد گفته بودن و به خودشون فحش که چرا وقت و پولشون رو صرف دیدن همچین فیلمی کردن.یکی نیست بگه خوب نرید عزیزان من.وقتی عوامل فیلم و سایر شواهد داد میزنن که با چه فیلمی روبرو هستید نرید خوب.همین رفتن و استقبال میلیونی از این فیلمها باعث میشه باز هم ساخته بشن و جیب یه عده پر و پرتر بشه و وقت و پول ملت هدر بره و البته سینمای ایران هم به قهقراع !

حالا جالب اینه که همه میگن اه اه سینمای ایران.اه اه چه فیلمایی.ما که اصن فیلم ایرانی نمیبینیم.بعد همین فیلما همیشه فروش میلیاردی میکنن.یا همین آیینه بغل چیزی به جز پول و برند و تبلیغ اشرافی گری نیست.بعد میگن چرا ملت انقد پول پرست و مادی گرا شدن.همینا رو که می بینن دلشون میخواد خوب!

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 90 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 22:19