یادداشت صد و پنجاه و هفت

ساخت وبلاگ

@ میم رفت سرکار و من موندم و دخترا.الان دقیقا وسط صحنه جنگم.عزیزان دل دارن با هم میجنگن و سلاحشون هم حلقه های توئه لیبویی و خونه سازی و کتاب قصه و هرچی که دم دستشون بیاد.منم این وسط هرزگاهی یه تیری ترکشی میخورم.

@ امروز بازم از اون روزا بود.صبح با حال بد یه یادداشتی نوشتم که پست کنم و لحظه اخر دستم خورد رو ضربدر و پاک شد! الان میگم بهتر که پاک شد.گذشت زمان خیلی آدم رو آروم تر میکنه.

@ اون موضوع بند 4 پست قبلی با اینکه کلی بهم استرس وارد کرد و دردسر کشیدم بازم نتیجه نداشت و بی فایده بود.این موضوع یه جورایی به سلامتی و رژیمم هم مربوط میشه.حالا باید یه تصمیم دیگه بگیرم.فردا تکلیف مشخص میشه.البته برنامه پیاده روی و کالری شماری همچنان برقراره و خوب پیش رفته تا حالا.

@ جنگ تبدیل به صلح شد.چه جوری؟ طرفین ماجرا به خواب ناز فرو رفتن.به همین سادگی و به همین خوشمزگی^ _^

@ ای جانم، مدیری اومده تو یه برنامه زنده.ما خانوادگی از طرفداران پروپاقرص ایشون هستیم:-)

@ دو سه روزه اتفاقی یه کانال ثیاثی خفن پیدا کردم و بی سروصدا میخونمش.من نه اینوری ام نه اونوری.ولی دوست دارم بدونم طرز فکرشون چیه.البته یه کانال هم دارم که خفن اونوریه. بعضی وقتا آدم حالش بد میشه از اینهمه دروغ و تزویر و ریا.واقعا راست میگن ثیاثت پدر و مادر نداره...

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 19 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 22:19