یادداشت هشتاد و نه

ساخت وبلاگ

روزهای طولانی و گرم تابستون رو دوس ندارم.معمولا کسل ترین ساعات روزم بین ساعتای دو سه تا شش بعدظهره.حالم بده و بی قرار میشم.پاییز و زمستون از این نظر خوبه که زود شب میشه و هوا خنکه.عصرا با وجود این دوتا خواب معنی نداره.اگرم بذارن وقتی بلند میشم با صحنه های دردناک و زلزله طوری روبرو میشم.امروز کولر خراب شده و همسر هم نیست.غذا داریم برای افطار ولی اون مامانه خوب و با ذوق و شوق درونم قلقلکم میده که پاشو یه چیز تازه و جدید درست کن و اون مامان تنبله میگه ولش کن همونا رو میخورید دیگه. حالا معلوم نیست کدومش پیروز بشن در این جدال نابرابر.

+خوشحالم که دخترا هم بازییای خوبی برای همدیگه هستن و دیگه برای هرکاری نیاز به من و توجه من ندارن.بعضی وقتا جوری که اونا متوجه نشن به روابط و حرف زدن بینشون دقت میکنم.بزرگه احساس بزرگی و قدرت میکنه و در عین حال مراقبت هم میکنه از کوچیکه.کوچیکه هم مثه یه مرید همش در حال یادگیری و تقلید از مرادشه.

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 4:17