یادداشت هفتاد و هشت

ساخت وبلاگ

دو سه روزه میخوام بنویسم و نمیشه.این چند روز کمی از فضای مجازی دور بودم و به زندگی نزدیک.تغییرات مثبتی تو روابط من و میم ایجاد شده.بیشتر از قبل با همیم و دلخوری اگه پیش بیاد سریع قیچی میکنیم که طولانی نشه.هفته خوبی بود مخصوصا پنج شنبه و جمعه که رفتیم یه جای بکر و سرسبز و خوش اب وهوا.امیدوارم به فرداها و فرداهای بهتر...

نکته اول, مشکل داغ شدن پاهاش هنوز حل نشده و شبا نمیتونه راحت بخوابه.بدیش اینه که من باید راضیش کنم که بره دکتر و ازمایش بده!

نکته دوم,یه وبلاگی بود من خاموش میخوندمش و دوس داشتم نوشته هاشو.تو این روزهای اخیر یه چیزایی مینویسه,که دیگه دوس ندارم بخونمش.از ادمای متعصب و افراطی وتندرو بدم میاد.

نکته سوم,امروز میم بعد از چهار روز استراحت رفت سرکار و من خونه رو که خیلی داغون بود ریختم بهم و کلی کار.نزدیکای ظهر مهمون ناخونده اومد و سریع ترتیب نهار رو هم دادم.بدو بدو.توجه داشته باشید که بچه ها هم پشت سرم مشغول ریخت و پاش بودن.ساعت یک همه جا تمیز و مرتب بود و نهار هم اماده.بعد الان داشتم به این فک میکردم که بعله منم کدبانویی هستم واسه خودم!!! و خیلی هم نباید خودمو دست کم بگیرم.

نکته چهارم, با کمال تاسف باید بگم که از برنامه ها و هدف هام هم عقب موندم این مدت.بخصوص کاهش وزن.میم منو اغفال کرد.

نکته پنجم,خیلی دوس دارم معنویت و ارتباطم با خدا رو قوی تر کنم.اوضام خیلی داغونه.دلم میخواد دستی که به طرفم دراز شده رو بگیرم و اون با نفسای گرم و مهربونش منو اروم اروم بکشه بالا.دلم میخواد سحر خیز باشم و خواب منظم و مفیدی داشته باشم.یه کارای خرد ریزی هست که باید بنویسمشون و کم کم انجامشون بدم.انشاءالله.

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 16:49