یادداشت هفتاد و یک

ساخت وبلاگ

زندگی مون تو مرحله اییه که دائم در معرض آزمون و خطا هستیم.دارم چیزای خوبی یاد میگیرم و تجربه کسب میکنم.تو روابطه با همسر.تو مادری کردنم.تو رفت و آمد با اطرافیان .واین خوبه.حس میکنم پخته تر شدم تو همه چیز.شبا انقد خسته ام که دیگه کاری رو نمیذارم بعد خواب رفتن بچه ها و خودمم باهاشون میخوابم.

اردیبهشت زیبا اومده.اولین چیزی که به ذهنم میاد باز شدن گل های رز و محمدی یه و باغچه های پر از گل خونه مامان و مامان بزرگم.دلم رفتن میخواد و کندن از اینجا و دیدن زیبایی های اردیبهشت.دلم رفتن میخواد زیاد.با همه ی داشته هامون جای شادی و مسافرت و گردش و هیجان تو زندگیمون خالیه.شاید مسخره باشه ولی به اونایی که دایم میرن سفر و تفریح و گردش و هیجان داره زندگی شون حسودیم میشه و با خوندن زندگی شون حالم بد میشه.یه جورایی به روزمرگی و تکرار دچار شدم.به میم هم گفتم البته.

+دارم ورزش میکنم.پیاده روی و طناب زدن.هوا گرم شده حسابی و تند تند باید دوش بگیرم.

+عشق این روزای من دخترا هستن ,شبای خنک تو حیاط با میم, کامیون سواری و دوچرخه و بازی با جوجه هایی که تازه خریدیم...

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:59