یادداشت پنجاه و سه

ساخت وبلاگ

وای امان از بی خوابی.امان از وقتی که هی این پهلو اون پهلو میشی هی میچرخی هی خمیازه میکشی ولی خواب از سرت پریده! دیگه کلافه شدم و گوشیمو روشن کردم.با اینکه فردا کلی کار دارم.

فیلم دختر رو دیدیم.موقع دیدنش همش یاد دوست وبلاگیم بودم که در مورد این فیلم گفته بود.اون جاییش که دختره با دوستاش تو دوتا ماشین تو خیابون با صدای اهنگ یگانه جیغ میکشیدن و ویراژ میدادن رو دوست داشتم.دارم فک میکنم نسل ما و نسل بعد از ما چ آدمای غمگینی هستیم.شادی مون خیلی کمه.خنده مون و کارای هیجان انگیز مون کمه.زندگی هامون سخت شده.نسل قبل از ما هیچی نداشتن و همدیگه رو داشتن و شادتر بودن.ولی ما ظاهرا همه چیز داریم و همدیگه رو نداریم.و همش در حال نالیدن از شرایط و روزگارمون هستیم.واسه همینه که مردم ما از هر موضوعی ولو پر درد هم جوک میسازن و بهش میخندن.ما دنبال مسکن برای درد هامون هستیم و این مسکن شادی و خنده و داشتن روحیه خوب و اعتماد بنفسه.چیزی که هیچکس به فکرش نیست.از بالا بالاها بگیر تا اون پایین و مردم عادی.هیچکس به فکر این انرژی و استعدادی نیست که تو کارهای بیهوده و مسخره داره هدر میره.فیلم طنز درست و حسابی نداریم و اگه هست هم لودگی یه.جاهای تفریحی مون کمه و خانم ها و دختر خانوم ها اکثرا راحت نیستن و نمیتونن همه جا بی دغدغه و با خیال راحت باشن از دست بعضی از جنس ذکور مزاحم محترم! سینما همش شده درد و سیاهی و نکبت.مضمون اکثر موسیقی ها شده خیانت و ترک کردن و دورویی و ناراحتی.چون جامعه غمگین پسنده.

بعضی وقتا فک میکنم شاید ما زیادی سخت میگیریم بعضی جاها.شاید اگه یکم توقعاتمون رو بیاریم پایین تر زندگی شادتر و رضایتمندانه تری داشته باشیم.باور کنید بعضی وقتا باید بی خیالی طی کرد.اگه مشکلی رو نمیتونی حل کنی و از توانت خارجه بی خیالی طی کن.سخته ولی شدنیه.شاید این یه ارزوی محال باشه ولی کاشکی یه روزی بیاد که همه ی جوونها شاد باشن.بخندن از ته دل.بزنن زیر اواز از خوشی.قشنگ ببینن دنیا رو و راضی و شاکر باشن...

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 3:23