یادداشت بیست و نهم

ساخت وبلاگ

هوا ابریه و من عاشق این حال و هوایه روزهای ابری و بارونیم. شرایطم زیاد تغییری نکرده ولی حالم بهتره شکر خدا.واقعا باداشتن فرزند,آدم نمیتونه مدت زیادی دپرس و غمگین بمونه.اصن بچه ها خود خود زندگی ان! امروز باز هم صحبت مسافرت شد.اقای میم میگه خودمم خیلی دلم میخواد ولی الان هوا سرده بخاطر بچه ها و اونموقع که ما میخوایم بریم دوروبر اربعینه و مشهد حسابی شلوغ.اگه بشه دیرتر تو یه فرصت بهتر بریم.بهش میگم حال دلم خوب نیست وبه این سفر احتیاج دارم.دودلم.فعلا پادرهوا ایم تا ببینیم چی میشه.

+از دیروزکل آرشیو یه وب رو خوندم تا امروز.جالب بود برام مثه یه رمان بلند.جاهایی که از بیماری مادر و بعد مرگش نوشته بود تپش قلب گرفتم و خیلی حالم بد شد...قسمت های بیماری مادرش خیلی تکان دهنده است اگه شما هم مثه من,خدای نکرده تو نزدیکانتون عزیزی مبتلا به سرطان رو داشته باشید.اسم وبش (زندگی زیر پوست من) هستش ولی دوسالی هست که دیگه نمی نویسه...

+قاصد روزان ابر ی , داروگ,  کی میرسد باران؟؟؟

یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 23:30