یادداشت بیست و دوم

ساخت وبلاگ

روزهام میگذرن.اونم چ گذشتنی و با چ شتابی.انگار سگ افتاده دنبالشون! دو سه روز گذشته زیاد رو به راه نبودم.هم بخاطر خودم و هم بخاطر رفتارای آقای میم.نمیگه چشه.فقط میره تو خودش.و اینکار و سرحال نبودنش منو دیوونه میکنه.امروز دیگه زدم به بی خیالی.نمیگی نگو.خوب نمیشی نشو.نوشتن از حس های بد دردی ازم دوا نمیکنه.بنابراین دیگه چیزی نمینویسم.

رژیمم خوب پیش میره.راضیم.خوردنم اصولی تر و محتاطانه تر شده.گرچه خطا هم داشتم تاحالا.پیاده روی رو هم روزی نیم ساعت انجام میدم.خیلی خوبه.تو این هوای خنک پاییزی...جالب اینه که هنوز نه اولش و نه الان خودمو وزن نکردم.نمی بری؟ نبر ! لج کن!

نمودار زندگی ما یه حالت سینوسی داره.بالا و پایین زیاد داره.چندروز همه چیز خوب و عالی.چند روز بد و حال بهم زن.چند روز هم خنثی و بینابین.

روزهای خوب میرن و فقط خاطره شون میمونه. روزهای بد هم تا ابد موندنی نیستن.پس,میخندیم!

+خیلی بده که هر اتفاق خوب و شادی که تو زندگی پیش میاد من یاد خواهرم میافتم که زندگیش از هم پاشیده و هیچ اتفاق شادی تو زندگیش نیست... و این خیلی ناراحتم میکنه.

+دیروز بیرون دسشویی های پارک وقتی من منتظر دخترم بودم یه خانومی گوشیش رو داد براش نگه دارم و خودش رفت داخل! برام عجیب بود.آخه من بهمین راحتی به کسی اعتماد نمیکنم...

+مسافرت فعلا کنسله.به خودم قول دادم دیگه بهش فک نکنم.هروقت آقای میم گفت بریم میگم باشه بریم! خسته شدم از اینهمه تقلا کردن.

+با دخترا شادم.با خنده و شادی و بازی و شیرین زبونیاشون ذوق میکنم.گرچه بعضی وقتا هم بی حوصله میشم ومثه احمقا دعواشون میکنم ...

روز _های _بهتری_ تو _راهه_شک _ندارم_خدایا _خودت _خوبمون_ کن_درستمون_ کن_بیارمون _توی راه_ممنون.



یادداشت هجدهم...
ما را در سایت یادداشت هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mmnnppe بازدید : 22 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 14:07